نگاهی اجمالی به پیدایش نستعلیق و سیر تحوّل آن تا امروز

 

خط نستعلیق ، پس از خط تعلیق ، دومین خطی است که به طور خاص برای نگارش

فارسی در نیمه دوم قرن هشتم بدست ایرانیان صاحب ذوق پدید آمده است .

دلایل پیدایش خط نستعلیق :

خط تعلیق که به احتمال زیاد در قرن پنجم و ششم ابداع گردید ، مراحل تغییر ودگرگونی

های پیاپی را تا اواسط قرن هفتم پیمود و تا قرن هشتم رواج داشت . این خط در طول دو

 قرن (هفتم و هشتم) بدلیل  نیاز به تند نویسی در مکاتبات دربارها و دیوان های حاکمان

 بصورت شکسته ی تعلیق در آمده است به گونه ای که خطوط رایج پیش از آن در دربارها

یعنی (توقیع و رقاع  (از رسمیّت می افتد و در حقیقت خط " تعلیق " و یا بعبارت صحیحتر

 "  شکسته ی تعلیق " خط رسمی منشیان و کاتبان می گردد . این خط به همین دلیل به

 (خط ترسّل ) شهرت میابد. اما ریشه و اصل این خط برگرفته از خطوط "توقیع و رقاع " است

 بدلیل این که بین توقیع و رقاع معلق است آن را " تعلیق " نامیده اند .از ویژگیهای ظاهری

 این خط ، تودرتو و پیچیده بودن آن است ، به گونه ای که کلمات جدا ازهم به دلیل سرعت

 در تحریر به صورت پیوسته درمی آید . کلمات و حروف نیز در آن یکنواخت دیده نمی شود،

گاهی کلمات درشت و ضخیم و گاهی ریز و لاغر نوشته می شود و قط قلم نیز در این خط

نه صاف و نه زیاد محرّف (کج) است بلکه فقط اندکی مایل و شبیه خط نستعلیق است .

چرخش و دور در این خط بسیار زیاد است و کمتر حرکتی در آن می توان یافت که سطح

داشته باشد .

 با توجه به این مقدمه و توضیح مختصر درباره ی خط تعلیق ذوق و سلیقه ی زیبا پسند و

شیرین کار ایرانی این پیچیدگی و بی نظمی در دوایر ناقص و اتصالات واژگان را در این خط

نپسندید و بر آن شد تا خط تعلیق را با خط " نسخ " که خطی منظم ، معتدل و با واژگان

مستقل در نگارش بود ، در هم آمیزد و خط سومی به وجود آورد که نه پیچیدگی و درهم-

 تنیدگی  تعلیق را داشته باشد و نه کند نویسی و سطح و ضخامت نسخ را ، بلکه خطّی

 به دور از افراط  و تفریط ، با آرامش و وقاری ستودنی ،  با دایره هایی استوار و منظم   و

کشیده هایی شکوهمند و ترکیب بندی دقیق  در ایجاد واژگان و  در ایجاد سطر.

از ابتدای قرن هشتم ، آرام آرام  در شیوه ی نگارش خط کتابت نسخ تحریری و  تعلیق

تغییراتی ایجاد شده و گرایش حرکات به سمت نستعلیق آشکار  گردید.

در تذکره های خوشنویسی پیدایش خط نستعلیق را به میرعلی تبریزی ،معاصر تیمور

گورکانی نسبت می دهند اما اگربخواهیم منصفانه تر قضاوت کنیم آن است که پیش از

میرعلی درخط تحریر و مکاتبات ایرانی افرادی در طول چند دهه زمینه های پیدایش آنرا

 فراهم کرده اند. میرعلی این تغییرات را تحت قواعد و قوانین مشخّصی در آورده و به آن

تشخّص بخشیده است به گونه ای که از سایر خطوط موجود بازشناخته می شده است .

آثاری که از میرعلی تبریزی باقی مانده است ، گواه آن است که حرکات نستعلیق این مرد

بزرگ تاریخ خوشنویسی در عین صلابت و استواری،از صحّت و دقّت خاصی برخوردار است.

 این نظریه چندان صحیح به نظر نمی رسد که کسی هم واضع یک خط باشد و هم آن را در

اوج استواری و صحّت بنویسد . شاکله ی خطی که از میرعلی تبریزی  باقی مانده است از

نظر اندام ، اندازه و شکل حرکات ، پایه ی نستعلیقی است که از نیمه ی دوم قرن هشتم 

تا امروز بدست خوشنویسان نگاشته می شود .

دو شیوه در ابتدای پیدایش نستعلیق :

در ابتدای پیدایش خط نستعلیق دو شیوه ی مختلف دربخشهای ممالک ایران آن زمان

به وجود آمد:

1-شیوه ی جعفر و اظهر (شیوه ی شرقی )

2-شیوه (غربی) که عبدالرّحمان خوارزمی  ، خوشنویس دربار سلطان یعقوب آق قویوئلو

(884-894)  ه. ق در قسمت های غربی و جنوبی ایران متداول کرد که بعدها فرزندان او

(عبدالرّحیم و عبدالکریم ) و پیروانش آن را در مدت کوتاهی رواج دادند .

 

 

تفاوت دو شیوه ی غربی و شرقی– در شیوه ی غربی کلمات و حروف بسیار تند و تیز

و کشیده ها بسیار تخت و بیش از حد بلند بوده و دایره ها در عین استواری از اندازه معمول

 بزرگ تر نوشته می شده است. این شیوه بدلیل عدم مقبولیّت در بین ایرانیان منسوخ شد

 و امروزه فقط در بخش هایی از افغانستان و پاکستان وهند پیروانی دارد .

در شیوه ی شرقی که سلطان علی مشهدی در بخشهای خراسان و شرق آن روز رواج داد

 و به شیوه ی خراسانی نیز شهرت دارد ، اندازه کلمات و حروف معتدل است و پس از طی

نزدیک به پنج قرن پایه و اساس نستعلیقی است که امروز نوشته می شود .

سیرخوشنویسی نستعلیق از قرن هشتم تا امروز

زیبایی این خط و سهولت در نگارش و سرعت آن موجب شد که با وجود خطوط پیشین ،

 این خط در مکاتبات ، قبول خاطر عمومی پیدا کند و روز بروز بر ارج و مرتبه ی آن افزوده شود

 بگونه ای که در قرن نهم بیش از سه چهارم کتابت ایران با این خط بوده است و به سرعت

نه تنها در ایران بلکه در همه ی ممالک اسلامی فراگیر شود و از هند ، ترکیه ی عثمانی تا

مصر در قلمرو نگارش خط نستعلیق قرار گیرد .

در نیمه ی اوّل دوران صفویّه ، اوج شکوه هنرهای زیبای ایرانی است از جمله در خوشنویسی

 نیز علاوه بر اینکه درخطوط ششگانه ی پیشین استادانی مانند علاء الدّین تبریزی و عبدالباقی

 و علیرضا عباسی پای به عرصه نهادند ، خط نستعلیق نیز به نقطه ی اوج خود رسید .خطی

 که از آغاز پیدایش خود ازدست استادی به استاد دیگری می رسیدو طراوت تازه ای می یافت

 تا به دست سلطانعلی مشهدی (قرن دهم ) حرکت و شیوایی و طراوتی نو گرفت و بدست

 استادان پس از آن همچون میرعلی هروی،مالک دیلمی ، باباشاه اصفهانی و محمد حسین

 تبریزی  رسید  و با قلم استاد کل و  نابغه ی روزگاران  ، حضرت  میرعماد الحسنی سیفی

قزوینی به حدّ اعلای قوّت و زیبایی و شکوه رسید .

بی گمان خط نستعلیق پیش از میرعماد و پس از او ، به ویژه آثار دهه ی آخر حیات او ،

 تفاوت آشکاری دارد. استواری قلم، شیرینی حرکات و نمک شیوه ی او در قلم و اثر هیچ یک

از خوشنویسان پیش از او دیده نمی شود . به جرئت می توان گفت که قانونمندی خط 

نستعلیق میرعماد به حدّی است که ظهور میرعماد مهمترین رویداد تاریخ خط نستعلیق ـ

پس  از پیدایش آن - است .آثار فاخر و ارزشمندی که با سرانگشتان سحرآفرین او خلق

شده است قرن هاست  سرمشق جویندگان راه پر فراز و نشیب نستعلیق است .

شاگردان بسیاری را در مکتب خود و در حمایت شاه عباس صفوی پرورش داده است که

هر کدام طلایه دار این هنر در گوشه ای از دنیای اسلام آن روز بوده اند که به اختصار بنام

برخی از آنان اشاره می شود :

نورالدّین محمد لاهیجی (نورا) – عبدالرّشید دیلمی (رشیدا ) خواهرزاده ی میرعماد –

میر ابراهیم (پسر میرعماد) – گوهرشاد ( دخترمیرعماد) – عبدالجبّار اصفهانی –

جمال بن ملک محمد شیرازی (جمالا) – نورای اصفهانی – محراب بیک – میر ساوجی –

میریحیی اصفهانی –علاءالدین سبزواری – درویش عبدی بخارایی – میرمحمد مقیم تبریزی

سید علیخان تبریزی – میرزا تقی مستوفی الممالک – ابو تراب اصفهانی (ترابا) -

محمد صالح اصفهانی  ، که همگی از پیروان میر بودند ، برخی از قطعات میر را استادانه

تقلید نموده اند بگونه ای که اگر امضای آن را بر داریم دچارخطا میشویم که خط میر عماد

 است . پس از قرن دهم و یازدهم تا اوائل قرن دوازدهم یعنی سقوط سلسله ی صفویّه

(1135 ه.ق ) با ظهور استادان بنام و چهره های شاخصی که هر کدام به تربیت شاگردان

و علاقه مندان پرداختند ، خط نستعلیق به درجه ی بالایی از رواج و گسترش خود رسید

اما با کمال تأسّف پس از این روزگار ، دوران فترت و خاموشی چراغ فروزان نستعلیق فرا

می رسد. یعنی قرن دوازدهم و نیمه ی اول قرن سیزدهم هنر نستعلیق دچار تنزّل میشود .

به دلیل فتنه ها ،آشوب ها و جنگ های داخلی و تهاجمات خارجی تا اوایل دوره ی قاجاریه

 ، کمتر خوشنویس نام آوری می توان یافت که آثارش به فخامت و شکوه دوره صفویّه باشد

 به طوریکه جز به نام های معدودی نمی توان اشاره کرد .

از ابتدای قرن سیزدهم کم کم به این هنر شریف توجه می شود .یک دوره ی حدود شصت

، هفتاد ساله است که در حقیقت آن را می توان دوران تجدید حیات خط نستعلیق به

حساب آورد (از نیمه ی دوم قرن سیزدهم تا اوایل قرن چهاردهم ) در این دوران خوشنویسان

 بزرگی پدید آمدند که آثارشان بسیار فاخر و قابل اعتناست ،از جمله ی آنان : وصال شیرازی

 و فرزندان وصال – میرزا غلامرضا اصفهانی – میرزا فتحعلی حجاب شیرازی –

میرزا علی اکبر تفرشی – احمد شاملو – میرزا سنگلاخ بجنوردی – میرزا محمّدرضا کلهر –

 میرزا محمّد حسین شیرازی کاتب السّلطان – عبدالرّحیم افسر اصفهانی –

میرحسین خوشنویس باشی (میرحسین ترک) –میرزا محمد حسین سیفی ( عمادالکتّاب )

 میرزازین العابدین شریفی قزوینی – علی منظوری – میرزا حسین خان کاتب الخاقان

در این مختصر به شرح مختصری از زندگی دو تن از خوشنویسان بزرگ این دوره می پردازیم .

دلیل انتخاب این دو استاد بزرگ تأثیری است که در زمان حیات خویش و پس از آن در سیر

تحول خط نستعلیق داشته اند، یا بعبارت بهتر هر چند همه ی افرادی که نام آنها ذکر شد از

 بزرگان این هنرند اما تأثیر این دو چهره ی تابناک بیش از دیگران بوده است .

میرزا غلامرضا اصفهانی از معروفترین خوشنویسان دوره ی قاجاریّه است

نقل است که پدرش میرزاخان چندین فرزند اناث داشته و فرزند ذکور نداشته است .

در سفری که به زیارت مرقد مطهّر حضرت امام رضا (ع) مشرف می شود ، از آن حضرت

استدعای پسری می نماید .پس از استجابت دعای او و تولد فرزند نام او را " غلامرضا "

 می گذارد . پس از تحصیل خط ، به دربار محمدشاه قاجار راه می یابد و بخاطر این که

محمدشاه خود نیز از خط نستعلیق بهره ای داشته است او را به معلّمی خط فرزندان

خویش می گمارد.

پس از محمدشاه در دربار ناصرالدین شاه نیز از توجه سلطان قاجار بهره مند بوده است .

اما حاسدان و بدخواهان او را به بابی گری متّهم می کنند و به دستور شاه دستگیر می

 شود. اما به شفاعت اعیان و یا فرزندان شاه نجات می یابد.

 امضای میرزا غلامرضا با عبارت " یاعلی مدد است "  رقم می خورد . در آثار او آفرینش

سیاه مشق های بسیار نفیس هنری سطرهای بسیار دلنشین و استوار و داشتن سبک

 خاص خویش است .سبکی که با کرایشی به خط حضرت میرعماد و افزایش دورو چرخش

در نستعلیق و موجب خلق آثاری ارزنده است که بر اساس نقطه ی شش دانگی تحریر

شده است .بسیاری از آثار او زینت بخش منازل و موزه های جهان است .

میرزا غلامرضا اهل طریقت هم بوده است و نسخه های متعددی از مناجات حضرت علی (ع)

 را برای رجال و اشراف زمان خود تحریر نموده و ار آنان انعام قابل توجّهی دریافت کرده است .

شاگردان بسیاری را تربیت نموده است که از جمله می توان به میرزا ابراهیم تهرانی مشهور

به میرزا عمو – میرزا حسین خان کاتب الخاقان – شاهزاده عباسقلی میرزا ذبیح السلطنه

(با تمانقلیج) – میرزا حسین خوشنویسان – عبدالکریم طهرانی .

 

میرزا محمّدرضا کلهر

میرزای کلهر فرزند رحیم بیک سردار سوار ، ازایل کلهر کرمانشاهان : متولد 1245 ه.ق ؛

 او مدّت زیادی از جوانی خود را به خاطر شرایط زندگی ایلی به سوارکاری و تیراندازی

پرداخته است ، لذا مردی خوش چهره و قوی هیکل بار آمده است . پس از جوانی میل به

 خط پیدا می کند و نزد میرزای محمّد خوانساری شاگرد مهدی طهرانی تعلیم می گیرد ،

پس از فراگیری اصول اولیّه از روی آثار میرعماد مشق می کند . برخی از تمرین های باقی

 مانده از از این استاد نام دار متأخّر از روی آثار میرعماد است. پس از مدتی شهرت خط

میرزا رضا کلهر فراگیر می شود، ناصرالدین شاه قاجار از او دعوت می کند و او را مورد لطف

قرار می دهد و حتی گاهی از وی تعلیم می گیرد و از او درخواست می کند که در وزارت

انطباعات بکار کتابت مشغول شود ، اما به دلیل بلندی همّت و آزاد منشی نمی پذیرد .

شرایط زمان و ظهور صنعت چاپ و لزوم همگامی این استاد بزرگ برای نگارش روزنامه های

شرف و شرافت ، موجب یک اتّفاق بزرگ در خط نستعلیق شد .

مرکب چاپ سنگی ،حالتی شبیه به لجن داشت و برای نوشتن صفحات طولانی روزنامه ها،

خوشنویس ناگزیر بوداز این مرکب استفاده کند.شیوه ی میرعماد برای نوشتن با این مرکب

جواب نمی داد. میرزای کلهر دست به تغییراتی اساسی در شاکله ی حرکات خط نستعلیق

 زد . بدین گونه که یک پنجم از کلّ اندازه ی نقطه را که واحد اندازه گیری حروف و کلمات در

 خط می باشد کم کرد. یعنی مبنای اندازه گیری که از دوران های قبل به ویژه از زمان حضرت

 میرعماد ، نقطه ی شش دانگ بود به نقطه ی پنج دانگ تغییر داد . این تغییر موجب شد که

 حرکات خط نستعلیق بطور کلی یک پنجم کوچکتر شوند که هم فضای کمتری اشغال می

کردند و هم حرکات کمی ضخیم تر اجرا می شدند.

تغییر بنیادین دیگر میرزای کلهر در شیوه ی تراش قلم بود که این تغییر نیز در جهت ایجاد

شکل جدیدی از حروف در نگارش بود .

در تراش قلم این استاد بزرگ، گوشت قلم کمتر از شیوه ی قدیم برداشته می شد و به ویژه

در قلم کتابت از پشت برداری قلم پرهیز میکرد . میدان قلم نیز اندکی کوتاهتر گرفته میشد.

همه ی این تغییرات موجب می شد که اولاً مرکب چاپ با آن ویژگی که قبلاً توضیح دادیم بهتر

جاری شود، ثانیاً ضخامت حرکات نیش قلم و نصف قلم به ویژه درشمره ها (حرکات نازک مانند

 پایان دایره ها و ابتدای دندانه ها ) بیشتر  شودو از ضخامت مطلوبی برخوردار گردد و در

هنگام چاپ از ریزش آنها جلوگیری شود .

این شیوه در دوران کلهر و پس از آن تا امروز یکی از مطلوبترین شیوه های رایج خوشنویسی

 نستعلیق است .

 

 

تفاوت های اساسی شیوه ی قدیم و شیوه ی کلهر

تفاوت های اساسی مکتب هنری جدید که کلهر واضع آن است نسبت  به مکتب هنری

قدیم که میرعماد نماینده و چهره ی شاخص آن است به اختصار می توان گفت که :

-          ضخامت در صعود و نزول (حرکت های ایستاده ) در مکتب جدید بیشتر است .

-          کشیده ها در مکتب قدیم بلندتر و در مکتب جدید کشیده ها کوتاهتر است .

-          در مکتب قدیم چشم "صاد" و "ضاد" و" ط" گشاد و زیر این حرکات با قوّت تمام قلم

نوشته می شده اما در مکتب جدید چشم "صاد " و "ضاد " و "ط"  تنگ تر و زیر آنها با قوّت

مجازی و کمتر ازتمام قلم است .

-          در مکتب قدیم حرکات خرد اندام مانند " د " ، " و" ، " ر" بزرگ ، کامل و باز است اما

در مکتب جدید اینگونه حرکات کوچکتر و جمع تر نوشته می شود .

-          در مکتب قدیم سرکج های حروف" کاف" و" گاف" تقطیع دارد، ضخیم است و سرکج

و دسته ی آن با هم تناسب ندارند اما در مکتب کلهر سرکج و دسته ها با هم ، هم آهنگ

 است و ضخامت سرکج ها با دسته نسبت بیشتری دارند.

-          اتصالات در مکتب قدیم نازک ، دندانه ها شمرده و واضح است اما در مکتب جدید

اتصالات ضخیم تر و دندانه ها ضخیم تر و کوتاهتر است .

-          در مکتب قدیم دوایر بازتر و گشادتر نوشته می شد و بخش پایانی دایره ها نازکتر

اجرا می شد اما در مکتب کلهر این امر کاملاً عکس است .

-          در مکتب قدیم به خلوت و جلوت در سطرها همچنین ایجاد سواد و بیاض کمتر

اهمّیّت داده می شد اما در مکتب جدید به جمع سواد وبیاض و خلوت و جلوت اهمّیّت خاص

داده می شود . (به ویژه در قلم کتابت )

 

همه ی این تفاوت های شیوه ی قدیم و جدید که با درایت و شناخت عمیق هنری میرزای

 کلهر به وجود آمد با تغییر در شیوه ی تراش قلم و تغییر در واحد اندازه گیری خط یعنی نقطه

، امکان بروز خلاقیت های این بزرگ مرد هنر خط را فراهم نمود و وخوشنویسی را که تا آن

زمان جنبه ی تزیینی و تابلویی داشت با همگام شدن با صنعت نوپای چاپ سنگی و

کتابت روزنامه های شرف و شرافت به میان مردم آورد.

درباره ی شخصیّت هنری و اخلاقی میرزا محمّد رضا کلهر سخن بسیار می توان گفت اما

به همین مختصر بسنده می کنیم که انسانی بسیار وارسته با مناعت طبع و علوّ همّت

بوده است که هرگز اصالت هنر خویش را با مراتب دنیوی و زروزیور مادّی نیامیخت.بسیاری

 از آثار خویش را به دلیل بلند همّتی به آب روان انداخت تا دست کسی به آن نرسد .

با وجود علاقه مندی و دعوت ناصرالدّین شاه از وی برای کار در وزارت انطباعات نپذیرفت و

به همان حقّ الکتابه اکتفا کرد و زنگی خود را از همین راه و نیز تعلیم تعداد محدودی هنرجو

اداره می کرد.

تنها زمانی که ملازمت ناصرالدّین شاه را پذیرفت همراهی او برای سفر مشهد الّرضا (ع)

بود که به دلیل ارادت به امام رضا (ع) قبول کرد که سفرنامه ی اردوی همایون ناصرالدّین

شاه را در این سفر کتابت نماید، که پس از بازگشت از همین سفر به دلیل بیماری وبای

عام تهران در سال 1310 ه.ق در سن 65 سالگی بدرود حیات گفت .

 

شاگردان و پیروان کلهر

مرتضی نجم آبادی -  میرزا زین العابدین شریفی (ملک الخطّاطین ) – آقا سید مرتضی برغانی

– سید محمود صدرالکتاب و بسیاری دیگر .

از شاگردان موفق ، مرحوم میرزا زین العابدین شریفی است وی در کتابت روزنامه های شرف

 و شرافت با میرزای کلهر همگام بوده است، بسیار سریع کتابت می کرده و خط او پس

 از خود میرزا کم نظیر است .

فرزند میرزا زین العابدین شریفی ، جواد شریفی است که با شاگردی نزد پدر خویش از

خوشنویسان زبردست گردید که در پایه گذاری انجمن خوشنویسان ایران سهم به سزایی

 داشته است .

زنده یاد میرزا محمد حسین خان عمادالکتاب نیز از کسانی است که با واسطه از شاگردان

مکتب میرزای کلهر محسوب می شود که این مرد بزرگ نیز در دوره اخیر با تربیت شاگردان

 ارزشمند و چاپ رسم الخط های متعدد از چهره های شاخص خوشنویسی متأخّر محسوب

 می شود.

از شاگردان عمادالکتاب می توان به استاد حسن زرّین خط ، استاد ابراهیم بوذری و استاد

علی اکبر خان کاوه حقیقی اشاره کرد. که استاد بوذری و استاد کاوه در پایه گذاری انجمن

خوشنویسان ایران سهم شایسته ای داشته اند.

از شاگردان دیگر میرزا محمد رضا کلهر ، آقا سید مرتضی برغانی است . وی از خوشنویسان

 شایسته زمان خود بوده است ، فرزندان ایشان ، آقا سید حسین و آقا سید حسن میرخانی

 از خوشنویسان طراز اوّل روزگار متأخّر محسوب می شود. این دو چهره تابناک با همّت و

پایمردی دکتر مهدی بیانی (محقّق بزرگ خوشنویسی ) و مدیریت زنده یاد خسرو زعیمی و

همگامی استادانی چون : علی اکبر خان کاوه – جواد شریفی- ابراهیم بوذری – علی آقا

حسینی ، اولین پایه گذاری انجمن خوشنویسان ایران در سال 1329

بوده اند . محور اصلی این مجموعه ، استاد آقا سید حسین میرخانی است که بیش از سه

دهه یعنی تا پایان دهه پنجاه خورشیدی در تربیت مشتاقان و علاقه مندان به این هنر شریف

 توفیق داشت.

هرکدام ار استادان یادشده نیزدر  پرورش استعدادهای خلّاق جوانان علاقه مند کوشش های

 فراوانی را به کار بستند.

در پی گسترش هنر خوشنویسی در میان جوانان و علاقه مندان ، انجمن خوشنویسان ایران

نیز در سراسر کشور شعبه هایی را دایر نمود که با تلاش استادان و مدرسان در راه اعتلای

این هنر به تلاش مشغولند .در حال حاضر بیش از دویست و سی شعبه در ایران و چند شعبه

 در خارج از ایران ، به ترویج خوشنویسی اشتغال دارند.

در سال 1368 خورشیدی شعبه ی انجمن حوشنویسان در شهرستان شهرضا فعّالیّت خود

را آغاز نموده است.

 

 

شیوه ی رایج خط نستعلیق در شهرضا :

بسیاری از خوشنویسان شهرضا ، با توجه به دلپذیری ، شیرینی و شیوایی ، شیوه ی جدید خوشنویسی یعنی میرزا محمّدرضا کلهر ، پیرواین شیوه هستند.

شیوه ی میرزای کلهر ،پس از وی و با تلاش شاگردان این شیوه ،راه تکاملی را طی کرده است

 ، برخی از استادان معاصر با سرانگشتان هنرمند خویش ، صیقل و تراش تازه ای به شیوه ی

 کلهر داده اند و در عین امانتداری و وفاداری به اصل شیوه ، آن را دلپذیر کرده اند.

خوشنویسی معاصر ایران به ویژه در چند دهه ی اخیر ، با ظهور چهره های جوان در کنار

استادان بنام و بزرگ ، شیوه های مختلف را با نگاهی نو تجربه کرده است .

در شهرضا نیز در سال های اخیر ، تعداد قابل توجّهی از فارغ التّحصیلان ، به این جست و جو

و کاوش پرداخته اند که بارقه های روشن امید برای فردای بسیاری از آنان مقصود است .

علاوه بر شیوه ی رایج که به آن اشاره شد ، گرایش هایی به خط میرزا غلامرضا اصفانی و

میرحسین ترک در برخی از جوانان علاقه مند دیده می شود .

افزون بر اینها با توجه به وجود رشته های مختلف هنرهای تجسمی در این شهرستان ،

علاقه مندی به گرایش های نوین خوشنویسی ، نقاشی و خط نیز در برخی از پیروان این

هنر وجود دارد.

اما توصیه ای که به رهروان این هنر شریف ایرانی اسلامی می توان داشت ، آن است که

هنر اگر در مسیر تقلید صرف قرار گیرد ، تکرار بیهوده ای است که راه به جایی نخواهد برد.

 اگر امروز یک خوشنویس تلاش کند که عین میرزا غلامرضا ، میرزای کلهر یا هر چهره ی

موفق گذشته بنویسد ، تلاش او هر چقدر هم موفق باشد ، تکرار ظهور همان چهره ی

تاریخی است . بی گمان گذشتگان این هنر هر کدام تلاش کرده اند که پس از طی مراحل

تقلید و اصول اولیه ، خشتی بر این بنای عظیم بیفزایند . همانگونه که در شرح دوره های

مختلف اشاره شد هیچکدام تکرار گذشته ی خود نبوده اند و آثار هر چهره ی شاخص گواه

روشنی بر تحّول ، تغییر و پیشرفت نسبت به گذشته است و اثر هر استاد ،امضای بی بدیل

خود اوست.

امید آن دارد که جویندگان و راهروان این هنر با وقوف به اینکه ، تکرار و تقلید بدون طیّ

طریق در مسیر کمال ، نامی از کسی در پهنه ی تاریخ به جای نخواهد نهاد، تلاش کنند .

وگرنه بقول صائب تبریزی :

داس اگر ماه است حافظ گفته است       گر تو گویی ، داس تو خواهد شکست .

 

 

 

منابع :

1-      اطلس خط – استاد حبیب الله فضائلی – چاپ اول 1350

2-      احوال آثار خوشنویسان – دکتر مهدی بیانی

3-      یادنامه ی میرزا محمد رضا کلهر از انتشارات انجمن خوشنویسان ایران -چاپ اول 1368

4-      فصلنامه ی چلیپا شماره ی 1-2-3

5-      تاریخ مختصر خط  وسیر خوشنویسی در ایران – علی راهجیری - چاپ اول –

         مشعل آزادی 1346